جدول جو
جدول جو

معنی خراطی کردن - جستجوی لغت در جدول جو

خراطی کردن
(بَ تَ)
در روی چیزی عمل خراطی انجام دادن. در چیزی خراطی اجرا کردن
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گرامی کردن
تصویر گرامی کردن
عزیز کردن، ارجمند کردن
فرهنگ فارسی عمید
(بَ هََ دَ)
ویرانی کردن. (یادداشت بخط مؤلف) :
خرابی کند مرد شمشیرزن
نه چندانکه آه دل پیرزن.
سعدی (بوستان).
، بی تابی کردن. ناشکیب بودن:
دل خرابی میکند دلدار را آگه کنید
زینهار ای دوستان جان من و جان شما.
حافظ.
، کثافت کردن. آلودن. نجس کردن شلوار یا بستر یا جز آن. ریدن.
- امثال:
اجل سگ را می رسد، چون بمسجد می رود خرابی می کند
لغت نامه دهخدا
(بَ تَ دَ)
نفهمیدگی کردن. جهالت ورزیدن
لغت نامه دهخدا
(بَ جَ تَ)
تیمار داشتن خر. تیمارداشت خر کردن. پرستاری از خر کردن
لغت نامه دهخدا
(بِ اَ کَ دَ)
تشبه بخدا پیدا کردن، پادشاهی کردن. سلطنت کردن. حکومت کردن. دست استیلا داشتن:
بر آفاق کشور، خدائی کنی
جهان در جهان پادشائی کنی.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(بُ کَ دَ)
بحالت خماری خود را درآوردن.
- امثال:
بی می خماری کردن، شراب ناخورده مستی کردن
لغت نامه دهخدا
تصویری از وراجی کردن
تصویر وراجی کردن
پرحرفی کردن روده درازی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
عزیز داشتن محترم داشتن: بخدایی که مرا بتو گرامی کرد و تو را بمن گرامی کرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طراحی کردن
تصویر طراحی کردن
نقشه چیزی را کشیدن طرح چیزی را ریختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فراری کردن
تصویر فراری کردن
فرار دادن گریزاندن
فرهنگ لغت هوشیار
سنگینی کردن، تولید ناراحتی کردن: و علامت خلط بلغمی آنست که ملازه دراز شود... و سوزش و گرمی نکند لکن گرانی می کند، سر سنگینی تکلف: هر آنکه که دینار بردی بکار گرانی مکن هیچ بر شهریار، تکبر خودپسندی: پیر بدو گفت: جوانی مکن در گذر از کارو گرانی مکن. (نظامی)، گرانجانی سخت جانی: تونه و من در جهان زندگان راستی باید گرانی میکنم. (سند بادنامه)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گرانی کردن
تصویر گرانی کردن
((گِ. کَ دَ))
سبب ملال بودن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از طراحی کردن
تصویر طراحی کردن
للتّصميم
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از طراحی کردن
تصویر طراحی کردن
Design
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از طراحی کردن
تصویر طراحی کردن
concevoir
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از طراحی کردن
تصویر طراحی کردن
diseñar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از طراحی کردن
تصویر طراحی کردن
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از طراحی کردن
تصویر طراحی کردن
проектировать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از طراحی کردن
تصویر طراحی کردن
entwerfen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از طراحی کردن
تصویر طراحی کردن
проектувати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از طراحی کردن
تصویر طراحی کردن
projektować
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از طراحی کردن
تصویر طراحی کردن
ڈیزائن کرنا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از طراحی کردن
تصویر طراحی کردن
ডিজাইন করা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از طراحی کردن
تصویر طراحی کردن
ออกแบบ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از طراحی کردن
تصویر طراحی کردن
tasarlamak
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از طراحی کردن
تصویر طراحی کردن
progettare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از طراحی کردن
تصویر طراحی کردن
設計する
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از طراحی کردن
تصویر طراحی کردن
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از طراحی کردن
تصویر طراحی کردن
לעצב
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از طراحی کردن
تصویر طراحی کردن
projetar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از طراحی کردن
تصویر طراحی کردن
merancang
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از طراحی کردن
تصویر طراحی کردن
डिजाइन करना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از طراحی کردن
تصویر طراحی کردن
ontwerpen
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از طراحی کردن
تصویر طراحی کردن
설계하다
دیکشنری فارسی به کره ای